عبور از نخبه گرایی!
بسمه تعالی
انسان،محور توسعه و کلید پیشرفت جامعه است. در طول تاریخ این آرمان خواهی انسان های بزرگ بوده است که منشأ تحولات عظیم در دنیای ما بوده است انسان های نخبه و با هوشی که توانسته اند دنیایی زیباتر برای همه انسانهای دیگر ایجاد کنند.
یکی از کارکردهای فوق العاده مهم سیستم آموزشی یک جامعه حراست و حفاظت از استعداد های درخشان آن جامعه است که باید در جهت ظهور و بروز و تسهیل آن ایفای نقش نماید. طبیعتاً در یک نظام آموزشی پویا ، امکان تحقق این امر به حداکثر می رسد.
در کنار این نقش حیاتی، جامعه و حاکمیت نیازمند مکانیسم های حفظ و ارتقاء استعداد هاست تا هزینه های سیستم آموزشی هدر نرود وبثمر برسد.
آموزش عالی بخشی از نظام آموزشی کشور است که مسئولیت شکوفایی استعدادهای جوان و نخبگان علمی را برعهده دارد. و ایجاد خلل در این وظیفه منجر به عقب ماندگی جامعه می شود.
با این میزان اهمیت که نخبگان و بخصوص نخبگان علمی دارند آیا نمی توان انتظار داشت که بدخواهان کشور ما دست بر این نقطه حساس بگذارند و سیاست های کثیفی را با اهداف شوم و پلید خود در پیش گیرند؟
روی دیگر سکه کمبود نیروی انسانی جوان نخبه در کشورهای غربی است و این موضوع که آنها به درستی و به خوبی می دانند که جذب نخبگان تا چه اندازه هم منجر به توسعه و پیشرفت جامعه آنها می شود و هم اعتبار کسب می کنند.
پس به روش های مختلف و پیشنهادات وسوسه برانگیز همچون ایجاد فرصت های شغلی و حرفه ای، درآمد های سرشار ، ارائه امکانات و حتی قدرشناسی و احترام این سرمایه های گرانبهای کشور را جذب می کنند.
این تمام ماجرا نیست و برای ایجاد زمینه و فراهم کردن بستر انتقال نخبگان دانشگاهی در درون سیستم آموزش عالی کشور نیز فعالیت می کنند. و عده ای افراد نیز متاسفانه در زمین آنها ناخواسته و از روی جهل البته با خوش بینی بازی می کنند.
عبور از نخبه گرایی در دانشگاه ها و تمرکز بر توده گرایی دقیقا مهمترین کارکرد دانشگاه که همان توجه به نخبگان علمی بود را هدف قرار داد و به آن آسیب جدی رساند. به صورت یک سونامی وحشتناک توجه مدیریت دانشگاهی به طرح ها و برنامه های نخبه پروری کمرنگ شد. بخش اعظمی از مراکز دانشگاهی و موسسات آموزش عالی التفات ویژه ای به این موضوع نداشتند و به دلایل مختلف تمایل به حرکت در مسیر توده گرایی نشان دادند و البته که خسارات جبران ناپذیری هم به نظام آموزش عالی و کشور وارد نمود. نتیجتا صرفاً چند دانشگاه مطرح آنهم در پایتخت و یکی دو مرکز استان مقصد تحصیل دانشجویان برتر کشور شد و بالطبع موجی از ایجاد تقاضا به تحصیل به این دانشگاه ها سرازیر شد. که البته باید به این نکته هم توجه کرد که این روند ، آسیب های دیگری هم به همراه دارد که مهمترین آن تمرکز محوری افراطی در ابعاد اعتبار علمی، هئیت علمی، اقامت، منابع مالی ، منابع علمی و حرفه ای است و همچنین منجر به تضعیف سایر مراکز و ایجاد ضعف علمی و آکادمیک در طول زمان، قابل ملاحظه است. البته از سال ۱۳۹۲ وزارت علوم مانع از این گسترش بی رویه و خسارت آور شد.
مخلص کلام اینکه توجه به نخبگان علمی در مراکز دانشگاهی کماکان از اهمیت خاصی برخوردار است و در ارزیابی و پایش مراکز آموزش عالی و مدیریت آنها می بایست توجه جدی به اهداف و برنامه های آنها در جذب به تحصیل، ارائه خدمات و تسهیلات و همچنین نقش دانشگاه ها در فراهم نمودن شرایط در حین تحصیل و پس از تحصیل نخبگان علمی صورت پذیرد.
من معتقدم که دانشگاه و مراکز آموزش عالی کشور می بایست مسئول خدمات علمی و صدور مدارک تحصیلی در درجات مختلف و بویژه تحصیلات تکمیلی خود باشند. اصلاح نقش ماشین صدور مدرک دانشگاه ها زمانی صورت می پذیرد که آنها در قبال آنچه آموزش می دهند مسئولیت داشته باشند . و حمایت از دانش آموختگان در زمره وظایف جدی آنها قرار بگیرد و به انتظاری اجتماعی مبدل شود. و مورد ارزیابی و نظارت شدید حاکمیت باشد. در آن صورت است که مراکز آموزش عالی کشور در خصوص خدماتی که ارائه می دهند حساسیت به خرج خواهند داد و از قرار گرفتن در صف کسب جواز گسترش رشته ها و دوره ها از وزارت علوم خارج خواهند شد.